کاک آکو، من و تو
نداریم از سیاست سر رشتهای
ولی دیدهایم به کجا رفتهاند دیکتاتوران خاورمیانهای
میدانی که…
شبی با خاورمیانه خوابید
هر که رسید از راه و بیراهه
اینگونه است که ادامه یافته
نسل دیکتاتوران حرام زاده، حرام زاده، حرام زاده
میشنوی صدایم را؟
تو در سعادت آبادی و خوشبخت نیستی
این را خودت در گوشم گفتی…
پس بیا
بیا چهرهی شهرم را ببین
کوچه به کوچه،
خیابان به خیابان
جاسوس، جاسوس، جاسوس
برای تکهای نان،
به حراج میرود
وجدان و وطن و ناموس
کاک آکو، کاک آکو…
دیشب دوستم در خیابان
برای نخستین بار با شکم پر خوابید
آنقدر که گلوله به خوردش دادند،
که سالهاست نسل خون و اندیشه و فریادها
عاشقانه میرقصد به سمفونی گلولهها
بیا قدم بزنیم شهر را
وجب به وجبش لجنزار
حرف بزنی میروی بالای دار
نه… میروی زیر آب
شاید علت این است که شط شده گنداب
کاک آکو زخمها را ببین…
اینجا مرده است سرزمین نفتستان،
با کمی سرب
و با عدهی زیادی جاسوس جاسوس جاسوس…
خون از سرمان گذشته
باید بترسانیم ترس را
باید بدریم سینهی شب را…
فردا شب اگر ندیدیام
بدان فریادم رسیده است به جایی
بدان صبح شده
و تو نگذار دوباره خیمهی شب پهن شود
این سطرها را ادامه بده
آنقدر که برسد به شاعر بعدی و بعدی و…
کاک آکو سپیده در آسمان دمیده
حالا بلند شو
دو رکعت نماز بزنیم
به سلامتی خدا
بی وضو،
ما که سر تا پا زخمیم
وضوی جبیره بیمعناست…
سعید هلیچی