شیارها
خیرهاند،
خیرهام
به شیارها
تو نیز خیره شو
که میان هر شیار
چند نهر خون جاری شده از…
۲
صدای ضجهها از شیارها بلند است
تو نیز بشنو
که چکمهها بر گلوی کدامین عزیز است،
که میان هر شیار
کدام مادر نشسته است به زار…
۳
اگر از شیارها پرسیدند
نهراس و بگو
بگو شیار میتواند کوچهی بنبستی باشد
که در آن سایههایی
نور را کشان کشان از زیر بازوان
به تاریکیِ ابدی رهسپار میکنند
نهراس و بگو
بگو شیارها میتوانند
خطوط نثر سرخی بر تن من و تو باشند
نهراس و بگو
بگو شیارها میتوانند
چند خط شعر سرخی
بر چهرهی مادری باشند…
۴
میان شیارهایِ انگشتان
تاریخی از خون
و میان شیارهایِ انگشتان من و تو
بسیارند
مُحسن
مُحسن
مُحسن
۵
خوابهایِ مرا مشوش نکن
روح مرا زخمی نکن
دست از گلویِ شعرم بردار
مُحسن
بس است، لطفاً نگو
تو انتخاب کردهای چه کسی مرا…
و فردا عدهای دیگر انتخاب میکنند
چه کسی تو را…
صبر کن مُحسن
من فقط میخواستم
گُلی در دستان کوچک و زمختت بروید
نه گلولهای میان پیشانیات
من نقابدار هیچ روز سیاهی نبودهام
من تو را نکشتهام
آقایِ مُحسن محمدپور منیعات
مُحسن محمدپور منیعات
مُحسن محمدپور منیعات
۶
ابر ابر ابر
ابرهایِ خون
ابرهایی سیراب شده از زخمهایمان
ما در خواب بیداریم،
خوابی خونین
که نه یارایِ بیدار شدن از آن داریم
و نه مجالِ کابوس ندیدن…
۷
چشمان جُغدینِ مرگ به ما خیره است
به ما شیارهایِ کوچکِ متحركِ خون،
که خون انتخابمان میکند…
اما بیدار باید
پردهیِ نازکِ شب زدودنیست
درهیِ مرگ را پُلِ آگاهیست
و فردا نمیتوان در آغوش ندامت
تاریخ امروز را
به دستانِ بیگناه فراموشی سپرد…
۱
پس انتخاب کن
چیزی که زیاد است خون است
و برای تاریخ تفاوتی ندارد
گروه خونیات چه باشد
تاریخ تمام گروهها را میبلعد،
یعنی به خوردش میدهند
پس…
همچون سالهایِ چرکینِ گذشته
انتخاب کن
مشت آهنین الیگارشی را…
انتخاب کن
و خیال کن دموکراسیست
انتخاب کن
انتخاب
انت خواب
خوا
خ
خ
خ…
سعید هلیچی